چرا مقایسه شی جین پینگ با مائو و استالین بی ربط است؟

به گزارش وبلاگ ورزش و تندرستی، این مقاله بخشی از پاسخ های کریس جانسون کارشناس ارشد مرکز برای مطالعات استراتژیک و بین المللی، تحلیلگر ارشد سابق سیا در امور چین به پرسش های مایکل مورل تحلیلگر اطلاعاتی امریکایی و کفیل اداره کننده سابق سیا در قالب یک تبادل نظر بوده است.

چرا مقایسه شی جین پینگ با مائو و استالین بی ربط است؟

به گزارش وبلاگ ورزش و تندرستی؛ این روزها درباره شی جین پینگ رئیس جمهوری چین زیاد سخن گفته می گردد. به گمان ام شی کماکان شخصیتی بزرگ و مسئول درون نظام سیاسی آن کشور باقی خواهد ماند. اکنون شاهد مقایسه میان شی با مائو یا حتی استالین هستیم که زیاد مطرح می گردد. مشکل من با این مقایسه ها آن است که مائو و استالین آدم های عجیب و غریبی بودند. این در حالی است که شی جین پینگ عجیب و غریب نیست. او یک فرد عملگرا است و با روشی بسیار متفکرانه و سنجیده به مسائل نگاه می نماید.

همین موضوع می تواند برخورد و مواجهه با او را برای امریکا سخت تر سازد. البته همزمان او فردی ایدئولوژیک و یک مارکسیست واقعی است. او احساس خاصی از خود به عنوان یک مرد تاریخی دارد و این موضوع را می توان در معادل سازی حکومت شخصی اش با ظهور چین دید. او در بازی ظریف داخلی اخیر خود، هدف اش رسمی کردن پیوند ناگسستنی بین حکومت شخصی اش و ظهور چین بوده است.

درون چین خط رسمی آن است که شی جین پینگ به عنوان رهبر مردم معرفی گردد و یکسان سازی مردم با حزب صورت گیرد؛ بنابراین مردم از دید نظام سیاسی چین کسانی هستند که از حزب کمونیست آن کشور حمایت می نمایند و کسانی که از حزب کمونیست چین حمایت نمی نمایند از نظر نظام سیاسی آن کشور جزئی از مردم محسوب نمی شوند.

معمولا آن چه از زبان شی می شنویم کوشش برای خودکفایی در فناوری، مبارزه با ارزش های غربی و نگرش جنگ سردی امریکا و کوشش برای مقابله با تخریب محیط زیست است. البته در درون چین عده ای هستند که درباره اقدامات او به خصوص حذف محدودیت های مرتبط با دوره ریاست جمهوری ابراز گلایه می نمایند.

نگرانی هایی در خصوص عدم معرفی جانشین وجود دارد. همان گونه که در چهارمین پلنوم برگزار شده در هفته گذشته مشاهده کردیم حدس های زیادی وجود داشت که ممکن است نشانه هایی از طرح جانشین احتمالی و معرفی یک یا دو نفر و یا ارتقای مقام آنان به کمیته دائمی دفتر سیاسی حزب مطرح گردد که این اتفاق رخ نداد. من فکر می کنم این برترین شاخص از نمایش قدرت شی جین پینگ است.

بدیهی است که با حذف محدودیت دوره های ریاست جمهوری از نظر فنی، شی می تواند رئیس جمهور مادام العمر گردد. به گمانم دوره سوم یعنی دور بعدی ریاست او بسیار احتمال دارد. او می تواند ادعا کند کارهای ناتمام زیادی از جمله مدرنیزاسیون چین وجود دارند و باید دوره ریاست جمهوری را افزایش داد. با این وجود، به محض عبور از این مرحله به نظر می رسد تحرکات بیش تری از سوی گروه های مختلف درون حزب کمونیست شروع گردد. شی، اما عملا جناح بندی های درون حزب را سرکوب نموده است. حتی اگر او در پی انتخاب جانشین باشد این موضوع را نشان نمی دهد و در پس فکر خود دارد و مطمئنا به آن فکر می نماید.

اکنون شاهد تفاوتی درون سازوکار حزب کمونیست چین هستیم: تفاوتی داخلی. برای مثال، پیش تر یک دبیرکل تازه حزب انتخاب می شد برای اولین دور خدمت می کرد سپس برای دور دوم به نقش اش ادامه می داد و در دوره دوم جانشین به وضوح معین می شد. با این وجود، این اتفاق در کنگره اخیر حزب کمونیست چین رخ نداد.

حزب کمونیست چین لزوما خواهان براندازی نظم جهانی نیست. آن حزب تنها می خواهد این نظم را برهم زند. در واقع، این رویکرد می تواند نگران نماینده تر باشد. اگر آنان برنامه ای برای جایگزینی با نظم جهانی مبتنی بر قوانین نداشته باشند (که به نظر می رسد چنین است) ترجیح می دهند تا نظم جهانی را در شرایطی آشفته ببینند شرایطی که برای همه بازیگران بد خواهد بود.

چالش فعلی از سوی چین برای امریکا آن است که چینی ها در پی تبلیغ روایت خود از تحولات و تاریخ هستند درست مانند ما که روایت های خود را داریم به خصوص درباره آزادی و دموکراسی. چین کوشش می نماید تا به نقش بین المللی خود و به نظام اش مشروعیت بخشد. در سازمان ملل متحد، چینی ها سعی می نمایند بعضی از عبارات و اصطلاحات کلیدی خود را تزریق نمایند مانند جامعه رفاه مشترک برای بشریت و چیزهایی از این قبیل. این کوشش آنان برای کسب مشروعیت و اعتبار بین المللی بدون دموکراسی است.

در خصوص رابطه شی و ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه به گمانم هر یک با نگاه در دیگری خود را می بیند. به همین دلیل رابطه میان آن دو خوب است. هر دو آنان شخصی قوی و با اعتماد به نفسی را در دیگری می بیند که در واقعیت نیز این صفات و خصوصیات را می توان در آن دو دید. هر دو آنان به نظام های سیاسی کشورهای شان بسیار متعهد هستند. البته نگرانی هر دو آنان از احتمال بروز انقلاب های رنگی در کشورهای شان نیز باعث نزدیکی بیش ترشان به یکدیگر شده است. عملگرایی با مهارت سیاسی برای باقی ماندن در قدرت خاصیت عملگرایانه پوتین و شی بوده است.

در خصوص جنگ سرد میان امریکا و چین، به گمان ام مقایسه چین با شوروی اشتباه است چین برخلاف شوروی سابق از نظر بین المللی منزوی نیست و امکان شکست مالی آن وجود ندارد. یکی از زمینه های مورد نگرانی چینی ها خروج امریکا از خاورمیانه است. این که امریکا هیچ نقشی نداشته باشد برای چین گیج نماینده است. آنان الزاما این شرایط را دوست ندارند.

منبع: funding News Asia

منبع: فرارو

به "چرا مقایسه شی جین پینگ با مائو و استالین بی ربط است؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چرا مقایسه شی جین پینگ با مائو و استالین بی ربط است؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید